English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5890 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
magazin U نویسنده مقاله برای مجله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
advertorial U تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
think piece U مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
quarterly journal of economics U مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
holotype U نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
penster U نویسنده بویژه نویسنده مزدور
reviewed U مجله
magazine U مجله
reviewal U مجله
gazette U مجله
review U مجله
reviews U مجله
reviewing U مجله
magazines U مجله
periodical U مجله نشریه
magazin U مجله نویس
magazinist U مجله نویس
electronic magazine U مجله الکترونیکی
gazetteer U مجله نویس
gazette U مجله رسمی روزنامه
masthead U بخش شناسنامه مجله
trade magazine U مجله تخصصی تجارت
trade journal U روزنامه یا مجله بازرگانی
mastheads U بخش شناسنامه مجله
back issue U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
This is a monthly magazine ( periodical ) . U این مجله ماهانه است
back copy U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
subscriptions U وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscription U وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
lithography U کارگاه تهیه فیلم و زینک کتاب و مجله
house organ U مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
BIX U سیستم تجاری online که توسط مجله Byte ساخته شده است
essay U مقاله
papered U مقاله
paper U مقاله
tract U مقاله
papers U مقاله
papering U مقاله
dissertations U مقاله
treatises U مقاله
disquisition U مقاله
treatise U مقاله
article U مقاله
articles U مقاله
trilcgy U سه مقاله
essays U مقاله
tracts U مقاله
dissertation U مقاله
tractate U مقاله
critique U مقاله انتقادی
articles U مقاله گفتار
article U مقاله گفتار
epilogue U ختم مقاله
memoire U مقاله علمی
tractarian U مقاله نویس
an inspired article U مقاله رسانده
an inspired article U مقاله القاشده
tractarian U مقاله مذاکره
prolusion U مقاله مقدماتی
critiques U مقاله انتقادی
leaderette U سر مقاله کوچک
essayists U مقاله نویس
essayist U مقاله نویس
columnists U مقاله نویس
columnist U مقاله نویس
theme U مقاله فرهشت
epiolgue U ختم مقاله
themes U مقاله فرهشت
magazinist U مقاله نویس
epilogues U ختم مقاله
book review U مقاله درباره کتاب
pressman U مخبرروزنامه مقاله نویس
prolusion U مقاله ازمایشی تمهید
epiolgue U بخش اخرکتاب یا مقاله
essays U تالیف مقاله نویسی
streamers U عنوان چشمگیر مقاله
pressmen U مخبرروزنامه مقاله نویس
copyreader U تصحیح کننده مقاله
streamer U عنوان چشمگیر مقاله
subhead U عنوان فرعی مقاله
essay U تالیف مقاله نویسی
composer U نویسنده
penwoman U زن نویسنده
composers U نویسنده
writers U نویسنده
penman U نویسنده
craftsman U نویسنده
craftsmen U نویسنده
quill driver U نویسنده
writer U نویسنده
scrivener U نویسنده
writers U نویسنده ها
authors U نویسنده ها
wordsmith U نویسنده
scribbler U نویسنده بد
authoress U نویسنده زن
the present writer U نویسنده
author U نویسنده
detail part U قسمت مشروح نامه یا مقاله
ghost-write U کتاب مقاله یا سخنرانیکهبنام شخصدیگریارائهگردد
devil U نویسنده مزدور
report writer U نویسنده گزارش
devils U نویسنده مزدور
author U نویسنده موسس
technical writer U نویسنده فنی
hack U نویسنده مزدور
fantast U نویسنده خیالپرست
garreteer U نویسنده بی نوا
drafter U نویسنده پیام
neoteric U نویسنده تازه
hacks U نویسنده مزدور
hacked U نویسنده مزدور
offprint U مقاله نقل شده از روزنامه یامجله
miscellanist U نویسنده مطالب مختلف
authorial U موبوط به مصنف یا نویسنده
pen-name U نام مستعار نویسنده
nomographer U نویسنده کتاب درباره
matthew U نویسنده انجیل متی
librettist U نویسنده اشعار اپرا
librettists U نویسنده اشعار اپرا
to make good as a writer U نویسنده موفقی شدن
headliner U نویسنده سرمقاله روزنامه
mannerism U سبک بخصوص نویسنده
mannerisms U سبک بخصوص نویسنده
hagiologist U نویسنده تاریخ اولیاوپیغمبران
pen name U نام مستعار نویسنده
pen-names U نام مستعار نویسنده
reporter U جمله ساز نویسنده ناصادق
auctorial U منسوب به نویسنده یا مولف
idem U همان نویسنده در همانجا
bel esprit U سخنران یا نویسنده باذوق
encyclopaedist U نویسنده دایره المعارف
tear sheet U قطعه یا مقاله پاره شده ازمجله یا روزنامه
soliloquy U گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
press campaingn or stunt U مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
soliloquies U گفتگو با خود نمایش یا مقاله یا سخنرانی یکنفری
He fabcies himself as a writer (author). U به خیال خودش نویسنده است
screenwriters U نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
phraseologist U جمله ساز نویسنده ناصادق
screenwriter U نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
posthumous U منتشر شده پس از مرگ نویسنده
city editor U نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
memorialist U نویسنده یاد بود یا لوحه
hagiographer U نویسنده شرح حال مقدسین
wanted clerks U دبیر یا نویسنده لازم است
comedist U نویسنده نمایشهای خنده دار
I premise that you did read this article. U من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I assume that you did read this article. U من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
pornographer U نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
tragedian U نویسنده یا بازیگر نمایشهای تراژدی ومحزون
belletrist U نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
dramaturge U نویسنده داستانهای نمایشی شبیه ساز
monographist U نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
interactive U سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
free lance U مفرد کار کردن نویسنده غیر وابسته
headings U تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
heading U تاریخ ونشانی نویسنده کاغذ باسرتوپ زدن
ethic U روش اخلاقی یک نویسنده یامکتب علمی یا ادبی و یاهنری
liter any executor U کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود
symbolist U نویسنده یاهنرمندی که بسبک سمبولیک اثاری خلق میکند نمادگر
publicists U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicist U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
jude U یهودا نویسنده رساله یهوداکه از رسالات عهد جدیدمسیحیان است
academe U فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
copyrights U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright U که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
news reader U نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
copyrights U اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
copyright U اثر یک نویسنده زنده که کسی که پنجاه سال است نمرده است
'The Catcher in the Rye' [by Salinger / work title] U ! ناطور دشت ! یا ! ناتور دشت ! [نام رمانی اثر نویسنده آمریکایی سالینجر]
copyright U اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyrights U اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
contra preferentum rule U درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
shareware U نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
bakuninism U اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com